loading...
عاشقانه ها
سامان بازدید : 34 1395/07/16 نظرات (1)

با سلام
تبلیغات متنی با لینک مستقیم و follow در داخل تمامی وبلاگهای معروف (بلاگ اسکای و بلاگفا و ....) که بیش از 70000 وبلاگ می باشد که هر روز در حال زیادتر شدن هستند و که پست شما بصورت دائمی قرار میگیرد.
امکان ارسال گزارش کامل به همراه لینک پست شما در 70000 وبلاگ
قیمت برای زمان 1 سال 2 میلیون تومان.
بصورت ماهیانه 190 هزار تومان

لینک و متن مورد نظر رو از طریق پیام خصوصی و یا فرم تماس با ما سایت ارسال کنید.

https://telegram.me/AppleID_Generator


تخفیف یک هفته ای
از تاریخ ۱۳۹۵/۷/۱۱ تا تاریخ ۱۳۹۵/۷/۱8
تبیلغات در 21700 وبلاگ مختلف فقط و فقط 1 میلیون تومان برای 1 سال.
تحویل 2 ساعت بعد از واریز و ارسال متن و عکس.
امکان پرداخت اینترنتی و الان.
ارسال گزارش ارسال پست.
ارسال لینک های پست های زده شده.

سامان بازدید : 449 1390/04/10 نظرات (1)

 اس ام اس عاشقانه

 

بی همگان به سر شود ... "

و من ...

خیلی نگران شده ام ...

چون

دیگر دارد بی تو هم به سر می شود انگار ...

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

برای پروانه شدن پیله ی دستان ِ تو کافی ست من را محکم تر در آغوش بگیر

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

دلم را که مرور میکنم
تمام آن از آن توست
فقط نقطه ای از آن خودم.......
روی آن نقطه هم
میخ میکوبم
و قاب عکس تو را می اویزم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


دیگـر فرصتی بـرای پیامک دادن نیست

دست واژه ها را می گیرم

و به دیدنت می آیـــم

دلتنگیت در هیچ پیامی نمیگنجد

 

بقیه در ادامه مطلب

 


سامان بازدید : 12642 1390/04/10 نظرات (7)
54546546
.
حالا که دیگر دستم به آغوشت نمیرسد

و بوسیدنت موکول شده

به تمامی روزهای نیامده..

 

حالا که هر چه دریا و اقیانوس را

از نقشه جهان پاک کردی

مبادا غرق شوم در رویایت

باید اسمم را

در کتاب گینس ثبت کنم

تا همه بدانند

- یک نفر

با سنگین ترین بار دلتنگی

روی شانه هایش -

تو را دوست میداشت

 

 

 

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


سامان بازدید : 299 1390/03/17 نظرات (0)
5455454
.

روزی پسر بچه ای در خیابان سکه ای یک سنتی پیدا کرد .

او از پیدا کردن این پول ،آنهم بدون هیچ زحمتی،خیلی ذوق زده شد

این تجربه باعث شد که بقیه روزها هم با چشمهای باز ،

سرش را به سمت پایین بگیرد ( به دنبال گنج ) !!!

ادامه …

سامان بازدید : 648 1390/03/17 نظرات (0)

روز تولدت شد و نيستم اما كنار تو         

         كاشكي مي شد كه جونمو هديه بدم براي تو         

         درسته ما نميتونيم اين روز و پيش هم باشيم         

         بيا بهش تو رويامون رنگ حقيقت بپاشيم         

          ميخوام برات تو روياهام جشن تولد بگيرم        

         از لحظه لحظه هاي جشن تو خيالم عكس بگيرم        

          من باشم و تو باشي و فرشته هاي آسمون        

         چراغوني جشنمون، ستاره هاي كهكشون        

          به جاي شمع ميخوام برات غمهات و آتيش بزنم        

         هر چي غم و غصه داري يك شبه آتيش بزنم        

          تو غمهات و فوت بكني منم ستاره بيارم        

         اشک چشاتو پاک کنم نور ستاره بكارم        

          كهكشونو ستاره هاش درياو موج و ماهياش         

         بيابونا و بركه هاش بارون و قطره قطره هاش        

          با هفت تا آسمون پر از گلاي ياس وميخک         

         با ل فرشته ها و عشق و اشتياق و پولک         

         عاشقتو يه قلب بي قرار و کوچک        

         فقط مي خوان بهت بگن :.

سامان بازدید : 737 1390/03/17 نظرات (0)
54545445
.
میخواهی بروی؟

خب برو...

انتظار مرا وحشتی نیست

شبهای بی قراری را هیچ وقت پایانی نخواهد بود

برو...

برای چه ایستاده ایی؟

به جان سپردن كدامین احساس لبخند میزنی؟

برو..

تردید نكن

نفس های آخر است

نترس برو...

احساسم اگر نمیرد ..بی شك ما بقی روزهای بودنش را بر روی صندلی چرخدار بی تفاوتی خواهد نشست

برو...

یك احساس فلج تهدیدی برای رفتنت نخواهد بود

پس راحت برو

مسافری در راه انتظارت را میكشد

طفلك چه میداند كه روحش سلاخی خواهد شد

برو...

فقط برو.....

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


سامان بازدید : 1241 1390/03/17 نظرات (0)
56554545454
.

هر چند که دلتنگ تر از تنگ بلورم


با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم

 

 

 

اندوه من انبوه تر از دامن الوند


بشکوه تر از کوه دماوند غرورم

 

 

 

یک عمر پریشانی دل بسته به مویی است


تنها سر مویی ز سر موی تو دورم

 

 
سامان بازدید : 6268 1390/03/17 نظرات (0)
5445545454
.

در نگاه‌ ات همه‌ی مهربانی‌هاست:
قاصدی که زندگی را خبر می‌دهد.

و در سکوت‌ات همه‌ی صداها:
فریادی که بودن را تجربه می‌کند.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کوه با نخستین سنگ‌ها آغاز می‌شود
و انسان با نخستین درد.

در من زندانی ستمگری بود
که به آواز زنجیرش خو نمی کرد-
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 بقیه در ادامه مطلب

سامان بازدید : 269 1390/03/17 نظرات (1)

45555555555555
.

بادوستت چنان باش كه گوئی روزی با تو دشمن میشود وبا دشمنت چنان رفتار كن كه گویی روزی با تو دوست می شود.

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 امام علی ع


ستایش خداوندى را سزاست كه لباس عزّت و بزرگى پوشید، و آن دو را براى خود انتخاب، و از مخلوقا‏تش باز داشت. آن دو را مرز میان خود و دیگران قرار داد، و آن دو را براى بزرگى و عظمت خویش برگزید، و لعنت كرد آن كس را كه در آرزوى عزّت و بزرگى با خدا به ستیزه برخیزد.

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

پندها چه بسیارند اما پندگیرنده ها چه كم

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
امیرالمومنین(ع):
چه زشت است فروتنی هنگام نیازمندی و درشتی هنگام بی نیازی.

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


سامان بازدید : 5805 1390/03/17 نظرات (0)
4656546464
.

نفس می کشم نبودنت را

نیستی

هوای بوی تنت را کرده ام

می دانی

پیرهن جدایی ات بدجور به قامتم گشاد است

تو نیستی

آسمان بی معنیست

حتی آسمان پر ستاره

و باران

مثل قطره های عذاب روی سرم می ریزد

تو نیستی

و من چتر می خواهم ...

هر چیزی که حس عاشقانه و شاعرانه می دهد در چشمانم لباس سیاه پوشیده...

خودم را به هزار راه میزنم

به هزار کوچه

به هزار در

نکند یاد آغوشت بیفتم ...

بقیه در ادامه مطلب

سامان بازدید : 158 1390/03/17 نظرات (0)
45454
.
.

بگذاز تا شیطنت عشق چشمان تو را به عریانی خویش بگشاید،هرچند آنجا جز رنج و پریشانی نباشد اما کوری را به خاطر آرامش تحمل مکن دکتر علی شریعتی

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


چه بسیار دلهایی که می پرستند و نیکی می ورزند

و پرستش و تقوی و نیکی نیز در آنها زشت و آلوده و پلید است

و چه دلهایی که عشق می ورزند و گناه می کنند
...
و خطا و هوس و گناه در آنها زیبا و پاک و زلال است


دکتر شریعتی

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


من تو را دوست دارم و تو دیگری را و دیگری دیگری را و در این میان همه تنهاییم!.

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


سامان بازدید : 165 1390/03/17 نظرات (0)
33333
.
۲۹خرداد سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی است. به همین مناسبت هر ساله به پاس خدمات ارزنده او به نسل جوان این کشور آثار و اندیشه های او همچون استاد شهید مرتضی مطهری مورد نقد و بازخوانی مستمر قرار می گیرد. بی شک او و استاد مطهری دو اندیشمند و دو متفکر تأثیرگذار در جامعه ایرانی بوده و هستند که اندیشه های آنان مقدمات نظری انقلاب اسلامی ایران را فراهم کرد. مجموعه آثار شریعتی که تاکنون بالغ بر ۳۷ اثر رسیده است شامل آثار مختلفی چون، تاریخ، دین، جامعه شناسی، سیاست، عرفان، هنر و … است. در این میان او اهتمام ویژه ای به معرفی الگوهای خاص دینی دارد. شخصیتهایی چون ابوذر، علی(ع)، حسین(ع)، اقبال لاهوری و… کسانی هستند که در تاریخ اندیشه او به تدریج مشاهده می شوند. از منظر او معرفی الگوهای بزرگ در واقع نشان دادن توانمندیها و بستر مساعد تمدنی است که توانسته است آنان را در خود پرورش دهد.
او می گوید:
سامان بازدید : 133 1390/03/17 نظرات (0)

21154
.

پس از تو،خط قرمز می گذارم

پس از هر بی تو، هرگز می گذارم،

مبادا واژه ها دستت بگیرند!

(تو) را در یک پرانتز می گذارم!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  


دقایقی در زندگی هستندکه دلت برای کسی آنقدر تنگ میشود که میخواهی اورا از رؤیاهایت بیرون بکشی و در دنیای واقعی بغلش کنی. «گابریل گارسیا»

 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

سامان بازدید : 183 1390/03/11 نظرات (0)
98745612
داستان درباره ی یک کوهنورد است که می خواست از بلندترین کوه ها بالا برود. او پس از سالها آماده سازی ماجراجویی خود را آغاز کرد.
ولی از آنجا که افتخار کار را فقط برای خود می خواست تصمیم گرفت به تنهایی از کوه بالا برود. شب ، بلندی های کوه را در برگرفته بود و مرد هیچ چیز را نمی دید. همه چیز سیاه بود اصلا دید نداشت ابر روی ماه و ستاره ها را پوشانده بود.
همان طور که از کوه بالا می رفت پایش سر خورد و در حالي که به سرعت سقوط می کرد از کوه پرت شد. در حال سقوط فقط لکه های سیاهی مقابل چشمانش می دید و احساس وحشتناک مکیده شدن به وسیله ی قوه جاذبه او را در خود می گرفت.....
سامان بازدید : 195 1390/03/11 نظرات (0)
454554545454
روز،گرم وآفتابی بود.خورشید درآسمان آبی خودنمایی می کردوباتمام قدرت دست نوازشگرش را روی درختان جنگل می کشید.هواآنقدر گرم بودکه همه ی حیوانات جنگل رابه داخل لانه هایشان کشانده بود.قناری بال نقره ای کوچک هم روی شاخه ای درنزدیکی لانه اش نشسته بود واطراف رانگاه می کرد.اما بالاخره خسته شد وبرای استراحت به داخل لانه اش رفت. بال نقره ای باید به اندازه ی کافی استراحت می کرد. بعدازکمی استراحت کم کم باید آماده می شد تا به جشنی که برای میهمان تازه وارد شده به جنگل گرفته شده است، برود. بال نقره ای پرهایش را مرتب کرد و آماده...........
سامان بازدید : 185 1390/03/11 نظرات (0)

کریستوفر قیصر جوان ۲۹ ساله امریکایی اهل کارولینای شمالی زمانی که قصد شکار قطار روح را داشت خود قربانی شده و زیر یک قطار واقعی له شد.
داستان از این قرار است که ۱۱۹ سال پیش قطاری با ۱۰۰ مسافر در حال عبور از پل معروف بوستیان بود که از ریل خارج شده و از ارتفاع ۴۰ متری به پایین سقوط می کند. تمام مسافرین کشته شده و این حادثه در ذهن مردم محلی آن منطقه برای همیشه به خاطر سپرده شد. مردم کم کم به شایعاتی دامن زدند که جنبه تخیلی داشت. برخی اعتقاد پیدا کردند که قطار مذکور که در ۱۸۹۱ از ریل خارج شد همچنان وجود دارد و.............

سامان بازدید : 188 1390/03/09 نظرات (1)

454545

یک برنامه‌نویس و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند. برنامه‌نویس رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟ مهندس که می‌خواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشید. برنامه‌نویس دوباره گفت: بازى سرگرم‌کننده‌اى است. من از شما یک سوال می‌پرسم و اگر شما جوابش را نمی‌دانستید ۵ دلار به من بدهید. بعد شما از من یک سوال می‌کنید و اگر من جوابش را نمی‌دانستم من ۵ دلار به شما می‌دهم.
مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد. این بار، برنامه‌نویس پیشنهاد دیگرى داد. گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵ دلار بدهید

سامان بازدید : 243 1390/03/09 نظرات (0)
1221212111
مدیر به منشی میگه برای یه هفته باید بریم مسافرت کارهات رو روبراه کن
منشی زنگ میزنه به شوهرش میگه: من باید با رئیسم برم سفر کاری, کارهات رو روبراه کن
شوهره زنگ میزنه به دوست دخترش, میگه: زنم یه هفته میره ماموریت کارهات رو روبراه کن
معشوقه هم که تدریس خصوصی میکرده به شاگرد کوچولوش زنگ میزنه میگه: من تمام هفته مشغولم نمیتونم بیام
پسره زنگ میزه به پدر بزرگش میگه:
سامان بازدید : 147 1390/03/08 نظرات (0)

546465654877

 

فرزاد حسنی متولد: 21 شهریور 1356

محل تولد: بیمارستان عیوض زاده تهران

محل زندگی: خانی آباد

نام مادر: شكوه السادات، نام پدر: مرتضی

فرزند بزرگ خانواده، برادران : فرهاد و فرشاد

تحصیلات: لیسانس مكانیك از دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی

دوره بازیگری مدرسه امین تارخ و استاد سمندریان

شغل: مجری و بازیگر و ترانه سرا

نكاتی از زندگی او

بقيه در ادامه مطلب:

سامان بازدید : 1616 1390/03/08 نظرات (0)

444444444455555

 

شب رفتنت آرزو می‌کنم…!
نشد تا تو هستی من عاشق بشم . نشد قلب ما عشقو باور کنه …
,
به امشب به تقدیر من عشق تو
,
به حالی که بی من، تو داری قسم
,
به عنوان روزی که بردی منو
,
به حسی که گفتی میایی قسم
,

به دل خواهی اولین دلهره
,
به گاهی که با من نبودی قسم
,
جدا می‌شی و می‌رود خاطره
,
ولی شک نکن من به تو می‌رسم
 

بقيه در ادامه مطالب,

سامان بازدید : 336 1390/03/08 نظرات (0)

 6546546544444

 

 

باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…


جوی و دو جفت چکمه و گِل بود و ما دو تا…


وقتی نگاه من به تو افتاد، سرنوشت


تصدیق گفته‌های «هِگِل» بود و ما دو تا…


روز قرارِ اوّل و میز و سکوت و چای


سنگینی هوای هتل بود و ما دو تا


افتاد روی میز ورق‌های سرنوشت


بقيه در ادامه مطلب

سامان بازدید : 152 1390/03/08 نظرات (0)

654654654

 

رد شد شبیه‌ رهگذری‌ باد، از درخت‌

آرام‌ سیبِ کوچکی‌ افتاد از درخت‌

افتاد پیشِ پای‌ تو، با اشتیاق‌ گفت:

ای‌ روستای‌ شعر تو آباد از درخت،

امسال‌ عشق‌ سهم‌ مرا داد از بهار

آیا بهار سهم‌ ترا داد، از درخت؟

بقيه در ادامه مطالب:

رد شد شبیه‌ رهگذری‌ باد، از درخت‌

آرام‌ سیبِ کوچکی‌ افتاد از درخت‌

افتاد پیشِ پای‌ تو، با اشتیاق‌ گفت:

ای‌ روستای‌ شعر تو آباد از درخت،

امسال‌ عشق‌ سهم‌ مرا داد از بهار

آیا بهار سهم‌ ترا داد، از درخت؟

امشب‌ دلم‌ شبیه‌ همان‌ سیب‌ تازه‌ است‌

سیبی‌ که‌ چید حضرت‌ فرهاد از درخت‌

کی‌ می‌شود که‌ سیب‌ غریبِ نگاه‌ من‌

با دستِ گرم‌ تو شود آزاد از درخت‌

چشمان‌ مهربان‌ تو پرباد از بهار

همواره‌ رهگذار تو پرباد از درخت‌

امروز آمدی‌ که‌ خداحافظی‌ کنی‌

آرام‌ سیب‌ کوچکی‌ افتاد از درخت!

سامان بازدید : 175 1390/03/08 نظرات (0)
52112

با یک شکلات شروع شد. من یک شکلات گذاشتم کف دستش. او هم یک شکلات گذاشتم توی دستم. من بچه بودم، او هم بچه بود. سرم را بالا کردم. سرش را بالا کرد. دید که مرا می شناسد. خندیدم. گفت: «دوستیم؟» گفتم: «دوست دوست» گفت: «تا کجا؟» گفتم: «دوستی که تا ندارد» گفت: «تا مرگ؟» خندیدم و گفتم: «من که گفتم تا ندارد» گفت: «باشد، تا پس از مرگ» گفتم: «نه، نه، گفتم که تا ندارد». گفت: «قبول، تا آن جا که همه دوباره زنده می شود، یعنی زندگی پس از مرگ. باز هم با هم دوستیم. تا بهشت، تا جهنم، تا هر جا که باشد من و تو با هم دوستیم.» خندیدم و گفتم:..........

بقيه در ادامه مطلب:
سامان بازدید : 161 1390/03/08 نظرات (0)
8475454

در فرودگاه گفتگوی لحظات آخر بین مادر و دختری را شنیدم :
هواپیما درحال حرکت بود و آنها همدیگر را بغل کردند و مادر گفت: " دوستت دارم و آرزوی کافی برای تومیکنم."
دختر جواب داد: " مامان زندگی ما باهم بیشتر از کافی هم بوده است. محبت تو همه آن چیزی بوده که من احتیاج داشتم. من نیز آرزوی کافی برای تومیکنم ."
آنها همدیگر را بوسیدند و دختر رفت. مادر بطرف پنجره ای که من در کنارش نشسته بودم آمد. آنجا ایستاد و می توانستم ببینم که می‌خواست و احتیاج داشت که گریه کند. من نمی‌خواستم که خلوت او را بهم بزنم ولی خودش با این سؤال اینکار را کرد: " تا حالا با کسی خداحافظی کردید که می‌دانید برای آخرین بار است که او را می‌بینید؟ "
سامان بازدید : 336 1390/03/08 نظرات (0)

877777

.

مثه خوابی...مثه رویا
مثه آرامش دریا
مثه آسمون آبی
آرومی وقتی که خوابی
مثه پروانه نجیبی
تو یه رویای عجیبی
مثه یاسای تو باغچه
مثه آینه روی طاقچه
مثه چشمه ی زلالی
انگاری خواب و خیالی.
.
.
.
 بي تو من موندم و رويا
خسته از تموم دنيا
يه دل تنگ شكسته
دو تا چشم خيس خسته
روزا تب دار شبا بيدار
يه تن خسته بيمار
مثه يه مرده سر دار
 از خودم از همه بيزار
له له لحظه ديدار
بينمون ديوارو ديوار
.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بقيه در ادامه مطلب

سامان بازدید : 654 1390/03/08 نظرات (0)

 

877777755

.

دختر و بهار


دختر کنار پنجره تنها نشست و گفت

ای دختر بهار حسد می برم به تو

عطر و گلو ترانه و سرمستی ترا

با هرچه طالبی به خدا می خرم زتو

 

بر شاخ نوجوان درختی شکوفه ای

با ناز می گشود دو چشمان بسته را

می شست کاکلی به لب آب نقره فام

آن بال های نازک زیبای خسته را

 

خورشید خنده کرد  وز امواج خنده اش

بر چهر روز روشنی دلکشی دوید

موج سبک خزید و نسیمی به گوش او

رازی سرود و موج بنرمی از او رمید

.................................

بقيه در ادامه مطلب

سامان بازدید : 1570 1390/03/08 نظرات (0)

544554

بارونام با رقصشون هلهله برپا مي كنن
مي شينن رو پشت بوم چترشونو وا مي كنن

حالا توي كوچه ها صداي ساز بارونه
باد آواره داره تو كوچه آواز مي خونه

بازم اون ابر سياه روی هوا پر مي زنه
نمي ترسم از هوا كه عشق تو چتر منه

عشق تو يه كفتره تو چشم من پر مي زنه
در خونه دلم با خستـــــگي پر مي زنه

بس كه بارون اومده مي لرزه و خيسه تنش
خونه هاي دلمو يـكي يــكي سر مي زنه

اي دو چشمون سياه تو آتيش گردونِ من
اين دوتا شعله ی وحشي چي مي خوان از جون من؟

چی می خوان از جون من؟...

سامان بازدید : 163 1390/03/08 نظرات (0)

45656456456

به گل گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من خوشگل تر است..."

به پروانه گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من زیبا تر است..."

به شمع گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من سوزان تر است..."

به عشق گفتم: "آخر تو چیستی؟" گفت: "نگاهی بیش نیستم
سامان بازدید : 518 1390/03/07 نظرات (0)

5444545

..

 

 من عاشقانه ميكنم نگاه بر دو چشم تو

تو تازيانه مي زني به چشم و بر نگاه من

چو آفتاب مي شوم دمي كه گرم و روشنت كنم

چو ابر تيره مي شوي كه سد نهي به راه من

خراب تر ازين كسي نمي شود كه من شدم

تو هرچه مي كني بكن ، سزات با خداي من

.

 


 

 

 

 

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
سلام به همه شما دوستان عزيز و بينندگان محترم . من سامان هستم و كارشناسي عمران ميخونم. آدما هميشه با ارزش ترين هديه ها رو به بهترين هاشون ميدن اين وبلاگ چيز با ارزشي نيست اما با همه سادگيش و با همه كميش تقديم ميكنم به همه ي ايرانيان عزيز. در ضمن خوشحال ميشم بعد از خوندن نظرات خودتونو هم بگيد كه باعث دلگرمي ما خواهد شد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 48
  • کل نظرات : 20
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 39
  • بازدید ماه : 2,382
  • بازدید سال : 9,044
  • بازدید کلی : 106,051